كوله بارم خالي است
خالي از هر فكري
خالي از هر احساس
به چه مي انديشم ؟
فكر ماندن ؟ رفتن؟
فكر بيهوده شدن ؟ فكر از نيمه ره برگشتن؟
كوله بارم خالي است
ومن شرمنده
مانده از هر سفري
اه........ خورشيد كجاست ؟
كو ؟ كه روشن كند اين فكر مرا
خانه ام تاريك است
عشق در ان مرده
شمع همسايه مگر خاموش است؟
يادم ايد
كه زماني سخنم از در بود
كيفم از جام بلورين پر بود
كوله بارم گل بود
......................
كوله بارم خالي است
و خودم خالي تر
مانده ام در اين فكر
با چه رويي به سفر خواهم رفت ؟
کوله بارم خالی است .
زنگ انشا فرصتی برای از خود گفتن و به خود باوری رسیدن زنگی برای زیبا دیدن و زیبا اندیشیدن